loading...
داستان و حکایت
رضا نظریان بازدید : 29 یکشنبه 27 فروردین 1391 نظرات (0)

داستان خريدن الاغ

چاک از یک مزرعه‌دار در تکزاس یک الاغ خرید به قیمت ۱۰۰ دلار . قرار شد که مزرعه‌دار الاغ را روز بعد تحویل بدهد. اما روز بعد مزرعه‌دار سراغ چاک آمد و گفت : متأسفم جوان . خبر بدی برات دارم . الاغه مرد.

چاک جواب داد : ایرادی نداره . همون پولم رو پس بده.

مزرعه‌دار گفت : نمی‌شه . آخه همه پول رو خرج کردم.

چاک گفت : باشه . پس همون الاغ مرده رو بهم بده.

مزرعه‌دار گفت :می‌خوای باهاش چی کار کنی؟

چاک گفت : می‌خوام باهاش قرعه‌کشی برگزار کنم.

مزرعه‌دار گفت : نمی‌شه که یه الاغ مرده رو به قرعه‌کشی گذاشت!

چاک گفت : معلومه که می‌تونم . حالا ببین . فقط به کسی نمی‌گم که الاغ مرده است.

یک ماه بعد مزرعه‌دار چاک رو دید و پرسید: از اون الاغ مرده چه خبر؟

چاک گفت : به قرعه‌کشی گذاشتمش. ۵۰۰ تا بلیت ۲ دلاری فروختم و ۸۹۸ دلار سود کردم.

مزرعه‌دار پرسید : هیچ کس هم شکایتی نکرد؟

چاک گفت : فقط همونی که الاغ رو برده بود. من هم ۲ دلارش رو پس دادم .

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 101
  • کل نظرات : 4
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 6
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 29
  • باردید دیروز : 4
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 38
  • بازدید ماه : 96
  • بازدید سال : 203
  • بازدید کلی : 4,740